احسان خواجه امیری جدید | تمام آهنگ های احسان خواجه امیری 1401 و 2022
ویژهاحسان خواجه امیری جدید و قدیم با کیفیت عالی همراه با متن
دانلود آهنگ های احسان خواجه امیری همراه با پخش آنلاین بصورت گلچین
| درصورت تمایل بیوگرافی مختصر را قبل دریافت فایل ها مطالعه کنید |
آپدیت : 18 بهمن 1400
خانواده هنرمند خواجه امیری
احسان متولد 7ام آبان 1363 است و اصالتی تهرانی دارد. اگر وی را کامل بشناسید میدانید که وی پسر پهلوان آواز، حسین خواجه امیری است که با لقب ایرج شناخته میشود.
خانواده خواجه امیری همیشه از شناخته شدگان موسیقی عصر خود هستند و احسان نیز راه بزرگان خود را ادامه میدهد.
پرونده موسیقی احسان خواجه امیری
همانطور که وی از سنین کودکی مانند پدرش موسیقی را شروع کرد در جوانی به یکی از معروفترین هنرمندان دوره خود شد. احسان خواجه امیری در حوزه موسیقی همه کاری میتواند بکند و بجز خوانندگی، آهنگسازی، تنظیم و ترانه سرایی نیز انجام میدهد.
نکته قابل ذکر درمورد دوره هنری احسان این است که خودش اولش باور نمیشد که بتواند به عنوان خواننده فعالیت بکند، به همین خاطر اولین اثر هنری احسان، آلبوم موسیقیِ متن و بدون کلام بود.در ادامه پدر و پسر باهم همکاری کردند که میتوان تاثیر ایرج را در کار های ابتداییِ احسان نیز مشاهده کرد.
وی نزدیک به 30 سال است که موسیقی را دنبال میکند، از پنج سالگی شروع کرده و اکثر ساز های معروف را یاد گرفته.
مهارت و استعداد فوق العادهی احسان خواجه امیری باعث شده تا بتواند افتخارات و جوایز زیادی را کسب بکند و همیشه جزو پرفروشترین خوانندگان سال شود.
احسان به حدی از محبوبیت رسیده است که برخی فیلم و سریال های معروف را با صدای او میشناسند و او بیشتر از هر کس دیگری برای فیلم و سریال های تلویزیون خوانندگی کرده.
تک آهنگ های منتشر شده از احسان خواجه امیری به حدی زیاد است که نوشتن نام تک تک آنها از حوصله این متن خارج باشد، ولی در این پست ما هر آنچه که شما از یک گلچین کامل برای تک اهنگ های احسان خواجه امیری انتظار داشته باشید را قرار دادیم.
برای دریافت جدیدترین آهنگ ها باید به آخر لیست بروید و سعی شده ترتیب آهنگ ها بر اساس تاریخ انتشار آنها باشد.
چون عاقبت عشق نه کفر است و نه ایمان
ابلیس در اغفال تو تعجیل ندارد امان
سردرگمی از ماست ولی قصه ی آدم
قرآنی و توراتی و انجیل ندارد
عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
عاشقم من عاشقی بی قرارم
باور نمی کنم این تو خود تویی
این تو که از خودش بی خود شده تویی
باور نمی کنم عشق منی هنوز
گاهی به قلب من سر می زنی هنوز
حاضری دار و ندارت بدی
به جاش از خدا دل خوش بگیری
حاضری زندگی تو بدی اگه
بتونی با دل عاشق بمیری
وقتی آسمون شبهام زیر سایه چشاته
وقتی حتی این ترانه رنگ غربت صداته
نمیذارم این دو راهی سر راه ما بشینه
نمیذارم این جدایی رنگ فردا رو ببینه
عشقت ای کاش غم توی قلبم نمیذاشت
ای کاش ای کاش ای کاش ای کاش
ای وای قلبم بی تابه ای وای چشمام بی خوابه
کاش با من بودی هر شب هر جا مهتاب مهتابه
هرچه دارم از تو دارم ای همه دار و ندارم
با تو آرومم و بی تو بی قرار بی قرارم
گفتی باشم حالا هستم
چشم به راه یه نگاهت می دونم منو می بینی
از همون لحظه که رفتی دیگه زندگی نکردم
خاطراتت مونده اینجا اما آرومم نکرده
به خدا دلتنگیامو ذره ای هم کم نکرده
حتی واسه یه لحظه جای پاهات گم نمیشه
هیچی نگو حرفی نزن حرف نگفته نداری
از دست تو خسته شدم
بس که بهونه میاری
تموم شد اون روزایی که دلم میگفت دوست داره
من یه پرنده ام آرزو دارم تو باغم باشی
من یه خونه ی تنگ و تاریکم
کاشکی تو بیای چراغم باشی
هر جا که باشم هر چی که باشم تو باید باشی
دوباره روز از نو و روزی از نو
خونه به خونه زندگی در زده
یکی یکی به آدما سر زده
تو چشم سبز کوه یه دنیا حرفه
دلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه
چه راه هایی رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست
شاید وقتی تو میرسی نباشم
که دستاتو توی دستام بگیرم
نمی دونی چه حالی ام از این که
همون روزی تو میرسی که میرم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمیذارم کسی عاشق نباشه
ماه رو بین همه قسمت می کنم
با حیرت دیدن تو شکستم در این ره کجایی
با شوق دمیدن تو نشستم که ای مه در آیی
با یادت شب هایم در جاده ی حیرانی همواره چراغانی
به سویت باز آیم با موج پریشانی در اوج پشیمانی
باران که می بارد تو می آیی
باران گل باران نیلوفر
باران مهر وماه و آیینه
باران شعر و شبنم و شبدر
ای چراغ زندگی
تا عرش اعلی را ببینم
با من وحشی نمی دانم چه کردی
بهر دیدار تو خواهم جمله دنیا را ببینم
ایران ایران ایران ایران دوباره فریاد ایران ایران
حلقه شادی یاران ایران دوباره شور جوانمردی ما
همت و وحدت وهم دردی ما
گل خورشید گل آفتاب گردون
تو قلبی داری از جنس حماسه
نشون بی نشون بی نیازی
همونطوری که دل میبازی
گاهی میتونی حتی جونتو ببازی
همراه عشق و آرزو خاتون رنج و آبرو
بشکن سکوت صبرتو احساست رو با من بگو
وقتی که من درگیر ایثار توام
وقتی که آزادم ولی بازم گرفتار توام
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده
و اضطراب عشق و گناه بی اراده
بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
شقایق کینه تو قلبش نداره
ولی با دشمنش سازش نداره
آره کوتاه عمرش زیر رگبار
آخه گل طاقت ترکش نداره
تو یادم دادی از غصه نمی پرسم نمی میرم
من از آیینه و هق هق سراغت رو نمیگیرم
تو یادم دادی از بارون به جز گریه نمیپرسم
نجاتم دادی از این تن تو رگ هام بودی هم شانسم
همیشه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقدر تنها برم دریا چقدر تنهایی برگردم
من اینجوری دلم خوش نیست شبم با ترس هم مرزه
بهشت هم اونورش باشه به این برزخ نمی ارزه
من امروز کجام و تو امروز کجایی
حال تو بدتر از حال من نیست
پشت این گریه خالی شدن نیست
همه درد دنیا یه شب درد من نیست
مژده بده دارم میام سراغت
دنیا به روت خندیده خوشبحالت
مژده بده عاشقتم همیشه
نگام نکن گر میگیره نگاهت
برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم
منو از این عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه همین که فکرمی برای من بسه
ماه و صحرا و ستاره نقره بارون پرنده
اگه مهتابی نباشه پای چشم کی میخنده
اگه دست مهربون شاخه های گل نباشه
بند کفشای نسیمو زیر بارون کی میبنده
با تو کوچه های بن بست میرسن به کهکشونا
با تو بیراهه یه راهه به نشون بی نشونا
اونا که از تو نشونی روی پیشونی ندارن
داغشون رو دلشونه خم به ابرو نمیارن
کجای این شب غریبم کجای این کرانه ی کبود
کجای این شبی که از ازل چراغ ماه قسمتش نبود
کجای این همیشه ابریم که آسمان نشان نمی دهد
به گریه میرسم ولی سکوت به گریه هم امان نمی دهد
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
این عمر سبک سایه ما بسته به آبیست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت
داره حسی تو من بیدار میشه
جهان هم مثل من بیکار میشه
مثل روزای اول هول میشم
دوباره قصه مون تکرار میشه
منو به حال من رها نکن تو هم به مرز این جنون برس
اگه هنوزم عاشق منی خودت به داد هر دومون برس
من از تصور نبودنت رو شونه ی تو گریه می کنم
منی که دل بریدم از همه ببین برای تو چه می کنم
با من بی کس و تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش به خون شسته نگارا تو بمان
تاریکم ای یلدا مهتاب می خواهم
لب تشنه ام ای اشک سیلاب می خواهم
در حسرت موجم باران کفافم نیست
درمان درد من باران نم نم نیست
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم ازعشق عاشق تر از همیشه
هر چی محال میشد با عشق داره میشه
رفتی که خاطرات تو را زیر و رو کنم
رفتی که با توهم تو گفتگو کنم
امان ای امان امان این آفتاب سایه ی تو
خانه خانه نیست امان امان
زندگی کن که هنوزم رو لبات فرصت خنده اس
تو صدات هنوز ترانه اس رو چشات هنوز پرنده اس
از همین لحظه به فکر لحظه ای باش که تو راهه
لحظه ای که با تو خوبه لحظه ای که با تو ماهه
نمیدونم تو این دنیا کسی هست که
این دل توی سینش جا بگیره
تو پا میزاری تو کابوس اما
نگاهت رو به رویائه همیشه
گذشته هارو دوره کن روزای خوبمون گذشت
یه شب از اون شبای خوب چرا دوباره بر نگشت
تموم خاطرات تو گذشته با مرور من
بدون تو به شب رسید روزای سوت و کور من
دلت تو عمق اقیانوس رو داره
دل تو سمت هر راهی نمیره
نمیدونم تو این دنیا کسی هست
که این دل توی سینش جا بگیره
منو جون پناه خودت کن برو
من از زخم هایی که خوردم پرم
تو باید از این پله بالا بری
توبالا نری من زمین میخورم
هواتو از سرم بیرون نکردم
تنها حسرت من رو زمینی
یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
نه میتونی بفهمی نه ببینی
از عشق تو بوده هر جا که رسیدم
پای تو و اسمت من جونمو میدم
گل میکنه حست هر ثانیه در من
رویای یه دنیاست تا جامو بگیرن
دست منو بگیر حالم جهنمه
از حس هر شبم هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریه ها برام کاری نمیکنه
ثانیه ثانیه صدات حس آروم نفس هات
مثل اولین باره نمیذاره که دیوونه نباشم
میرسم از تو به خودم شکل لبخند تو شدم
بیقراره این عشق و پریشونی و دیوونگی هاشم
جز تو هیشکی مهربون نبود با حجوم این درد
زندگی منو از عشق من راحت جدا کرد
من هنوز درد دیروزم آدم همیشه
هیشکی مث من عاشقت نبود عاشقت نمیشه
چشمام تو چشماته اما نمیدونم
تو گریه میکنی یا من تو بارونم
پیش تو حاضرم از دنیا بگذرم
من دنیا اومدم تورو ببینم و برم
چه چیزی تو عمق چشاته که من
یک نگاه تو رو به یه دنیا نمیدم
که بعد از تماشای چشای تو
از زمینو زمان عاشقانه بریدم
من ندیده عاشق کسی شدم
که تمام آسمون به اسمشه
هیشکی که باورمون نمیکنه
قسم تو راست ما به اسمشه
از خون به ناحق به زمین ریخته باز
سروی به بلندای زمان سایه حق شد
آبشار بلند قامت کفر پس از این
خون روی ریاحی ریخت که سرمایه حق شد
با توام ای رفته از دست هر کجا باشم غمت هست
کاش روز رفتن تو گریه چشمم را نمیبست
رفتیو دلتنگیم در خانه تنها ماند
بغض در وا شد تو رفتی و غصه اینجا ماند
قلب من وصله الان به یه بمب ساعتی
جز من ساده بگو کی برات تب کرده بود
واسه تو اتاقشو کی مرتب کرده بود؟
نفسم در نمیاد به کی میسپاری منو
هر که هستی باش می پرستی باش
دل نبستی باش مهر من افتد به دلت ای کاش
ای لبت باده مستیه ساده درد آماده
داغ تبت بر تنم افتاده
مست و بی جان ای دیوانه
خوابت برده در میخانه ای دیوانه
بزن و برقص و بنوش دل من بی عقلو هوش
غم تو مگر کم شود از دوش
عاشق که بشی حالت حال دل مجنونه
دست خود آدم نیست فکرت همه جا اونه
عاشق که بشی مست بوی نم بارونی
چشماتو که میبندی تو خاطره هاتونی
تو آمدهای جان به لب من برسانی
من پای تو یک عمر بمانم تو نمانی
من عشق به تو دادم و عمری تو به من درد
این عشق چرا این همه بیرحم ترت کرد
من شک ندارم به احساسی که دارم
من شک ندارم که تنهات نمیذارم
من مطمئنم که بی تو نمیتونم
من مطمئنم که تنها نمیمونم
باید برگشت به لحظه های رفته باید رد شد از این پل شکسته
از حال بد این بی خبری از این شبای خسته
باید برگشت به خنده های سابق
باید بارید رو شونه های عاشق
یه احساس نگفتس نمیدونم چه حالی
خدا نزدیکه انگار تموم این حوالی
چه آدما تو این دشت به سختی دل سپردن
به همدیگه چه آسون رسیدن اما مردن
یکیو دارم از عشقش بگم
هر چی کمه هر چی بگم اون داره
یکیو دارم حواسش به منه عشق منه عاشق بیماره
یکیو دارم از عشقش بگم
با توام ابر مسافر وطن پرنده ها کو
با ﺗﻮﺍﻡ ﺍﺑﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﮐو
ﺩﻧﯿﺎ ﺩﯾﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻭﻥ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ
تا شب ﺍﺯﻡ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﺳﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه
دیوونم دیوونم دیوونم دیوونه
حال امشبمو جز تو کی میدونه
بی قرار بی قرار بی قرار بی قرار
آخرش میکشه منو این انتظار
چرا باید از احساسی که دارم
چرا باید از عشق خسته باشم
تا گریه میکنی گریم میگیره
به دنیا اومدم وابسته باشم
من و تو باشیم و انتظار قرار دوباره
من و تو باشیم و خنده ای که تمومی نداره
من و تو باشیم
حال خوب دلامون دلامون
وای از دل بی تاب من رد میشود
از خواب من کابوس و رویای تو هر شب
درد مرا کم میکند با اینکه غرقم میکند
گیسوی دریای تو هر شب